تبیان، دستیار زندگی
ادامه مصاحبه با جناب آقای کمن درباره ازدواج را دنبال کنید:
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصاحبه با جناب آقای محمد رضا کمن درباره ازدواج

ادامه مصاحبه با جناب آقای کمن درباره ازدواج را دنبال کنید:

مصاحبه: هانیه  بوستانی-بخش کلوب ازدواج تبیان
ازدواج

زمان آشنایی تا عقد چه قدر باشد بهتر است؟ با توجه به اینکه معمولاً خانواده ها به خصوص خانواده های دخترها رضایت به طولانی شدن این دوره نمی دهند و سخت گیری هایی دارند.
ما بر اساس کنترل احساسات زمان را تعیین می کنیم. در مطالعات بومی ما به این نتیجه رسیدیم که بین یک ماه و نیم تا سه ماه برای شناخت قبل از عقد، مدت زمان مناسبی است، چون کمتر از یک ماه و نیم شناخت حاصل نمی شود و بیشتر از سه ماه هم احساس ایجاد می شود و هم قدرت تصمیم گیری را کم می کند. حتی در کشورهای غربی هم این مدت را بیشتر از شش ماه توصیه نمی کنند و در مقالاتشان این نتیجه را ذکر کرده اند که حدود نود و سه درصد از ازدواج های براساس عشق ، به طلاق منجر می شوند. بنابراین در هیچ جای دنیا طولانی شدن دوران شناخت را توصیه نمی کنند. نکته دیگری که وجود دارد این است که در طی این مدت توصیه اکید این است که ابراز احساسات به هر شکلی کلامی یا لمسی و غیره انجام نشود، دلیلش هم صرفاً دلیل مذهبی نیست؛ بلکه بر می گردد به تأثیر منفی ایجاد احساس بر قدرت تصمیم گیری و شناخت در این دوران. یک نکته حساسی که در اینجا وجود دارد این است که در طی این دوران اصراری برای محرمیت هم وجود ندارد، شاید بعضی از خانواده ها حساس باشند که اگر دختر و پسر در همین دوره آشنایی محرم نباشند، گناه صورت می گیرد ولی چیزی که باید به آنها یادآوری کرد این است که مگر آنها می خواهند چه کار کنند؟ مگر دین ما رابطه با نا محرم در مواقع ضروری را اجازه نداده است؟ آیا از ازدواج موردی ضروری تر هم است؟ به علاوه اگر خانواده ها همراه با فرایند باشند، رابطه دختر و پسر از لحاظ احساسی به جایی نمی رسد؛ درحالیکه اگر خانواده ها در کنار آنها نباشند و رابطه احساسی بشود، در صورت قطع، یکی یا هردو نفر از آنها آسیب می بینند.
به نظر شما محرمیت در ازدواج چه زمانی باید صورت بگیرد؟

به طور کلی چهار عامل، عوامل بالندگی ازدواج هستند: آمادگی برای ازدواج وانتخاب مناسب که این دو عامل مربوط به قبل از ازدواج هستند. سوم یاد گرفتن آداب همسر داری هم از نوع جنسی و هم از نوع غیر جنسی ، و چهارم مشاوره به هنگام ضرورت.

همانطور که صحبت کردیم در دوران قبل از ازدواج از هر چیزی که به احساس دامن بزند، پرهیز داریم و یکی از مسائل حساس در فرهنگ ما که به احساس هم دامن می زند، همین قضیه محرمیت است. بنابراین ما معتقد نیستیم که بیاییم به نیت گناه نکردن از چیزی استفاده کنیم که به احساس دامن می زند. مطالعات و مشاهدات ما هم نشان می دهد که به محض اینکه دو نفر محرم می شوند یک رابطه احساسی بینشان شکل می گیرد که بررسی و شناخت قبل از ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد. من یک سؤالی همیشه در این موارد دارم که اگر این رابطه به هم خورد، تکلیف دختر چه می شود؟ با اینکه در واقعیت هیچ اتفاقی نیفتاده ولی متاسفانه برخی مردهای ما به محض اینکه بدانند این دختر برای یک روز با یک مرد محرم بوده ،آن دختر را پس می زنند و او دیگر به این راحتی ها نمی تواند ازدواج کند. این دختر باید تا کجا به دیگران اثبات کند، چه چیزی را باید اثبات کند، حتی بعضی ها کار را به پزشک زنان می کشانند. آیا واقعاً یک دختر به خاطر محرمیتی که چیزی هم نبوده، باید برای ازدواج تا این حد تحقیر بشود؟ بنابراین تا وقتی که فضا و فرهنگ برای پذیرش قضیه محرمیت آماده نشده، انجام این کار توصیه نمی شود. ضمن اینکه اصولا گفتگو (که صیغه های موقت به دلیل آن انجام می شوند،) تنها بیست درصد از روند شناخت را تشکیل می دهد و پنجاه درصد شناخت، تحقیق و سی درصد آن مشورت با روانشناس و مشاور است. پس اگر نیت واقعاً کمک به شناخت دختر و پسر از هم است باید این هشتاد درصد باقی مانده را دریافت چرا که آن بیست درصد گفتگو بدون صیغه ی محرمیت هم قابل انجام است، با نظارت خانواده و در چارچوب مشخص. حتی اگر هم خواستیم محرمیت انجام بشود، در دقیقه نود انجام شود،یعنی جاییکه شناخت حاصل شده است نه اینکه هنوز تحقیقی انجام نشده و اولین اطلاعات بین دختر و پسر رد و بدل نشده، صیغه خوانده بشود. در این نقطه نهایی که گویی طرفین و خانواده آماده برای عقد رسمی هستند، اگر مثلاً دو هفته هم محرمیتی ایجاد شد، ایرادی ندارد البته در صورتی که فقط خانواده ها بدانند، تا اگر رابطه به هم خورد آسیبی متوجه دختر نشود.
می رسیم به دوران بعد از محرمیت، حالا چه عقد موقت یا عقد دائم. در این دوران رابطه جنسی باید به چه شکل و تا چه میزان باشد؟ 
حالا اگر این محرمیت هم انجام شد، بی تردید منظور از آن رابطه جنسی نیست که کسی بخواهد به بهانه بررسی نداشتن مشکلات جنسی، رابطه جنسی با طرف مقابل را امتحان کند. چون در واقعیت سهم مشکلات جنسی در مشکلات بین زن و شوهر آنقدرها که ادعا می شود نیست. ببینید بعد از ازدواج ما از دو جهت به خاطر مشکلات جنسی به مسئله برمی خوریم: جهت اول این است که عروس و داماد آداب رابطه جنسی در زندگی بعد از ازدواج را بلد نیستند. یعنی آموزش ندیده اند، پس به طور منطقی این مسئله اصلاً ربطی به تست جنسی در دوران قبل از ازدواج ندارد و باید برای آموزش اقدام کرد. از جمله مراجعه به کلینیک های سلامت خانواده که از دوران عقد آموزش های لازم توسط خانم ها و آقایان متخصص ارائه می شود. نکته دوم این است که زن و شوهرها از مسائل جنسی برای تلافی کردن استفاده می کنند که البته رفتار اشتباهی هم است. اما مطلبی که می خواهم بگویم این است که آیا وقوع چنین اتفاقی بین یک زن و شوهر به معنای مشکلات جنسی است؟ و آیا اصلاً چنین مسائلی را می شود از دوران قبل از ازدواج پیش بینی کرد؟ به علاوه این که کدام مطلب علمی نشان داده که با دو یا سه هفته رابطه جنسی می توان فهمید که طرف مقابل فرد مناسبی است یا نه؟ بنابراین استدلال ها، ما با هر گونه رابطه نه فقط رابطه جسمی بلکه حتی گفتگو درباره مسائل جنسی در قبل از ازدواج مخالفیم. البته این را هم اضافه کنم که در دوران بعد از عقد، حدود رابطه جنسی بر اساس فرهنگ است که تعیین می شود، مثلاً اینکه رابطه در حدی باشد که بچه دار نشوند که این هم یک مسئله فرهنگی است و بر این اساس است که اگر عقد به هر دلیلی به هم خورد، فرد به خصوص دختر گزینه های بعدی ازدواج را از دست ندهد؛ چون به هر حال در فرهنگ ما ازدواج مجدد برای دختری که در دوران عقد جدا شده با ازدواج برای دختری که بعد از عروسی جدا شده احتمالات متفاوتی دارد. 
یک سؤال مطرح می شود، اگر خانمی برای مدتی محرم مردی بوده با همین مشخصاتی که راجع به آن صحبت کردیم و بعد آن قضیه به هم خورده باشد، آیا این خانم در ازدواج مجدد یا با آقای دیگری که به خواستگاریش می آید باید این مسئله را در میان بگذارد؟

در طی دوره شناخت، توصیه اکید این است که ابراز احساسات به هر شکلی، کلامی یا لمسی و غیره انجام نشود، دلیلش هم صرفاً دلیل مذهبی نیست؛ بلکه بر می گردد به تأثیر منفی ایجاد احساس بر قدرت تصمیم گیری و شناخت در این دوران.

یکی از مسائلی که در مقوله ازدواج زیاد مطرح می شود این است که آیا ما باید از گذشته مان بگوییم یا نگوییم؟ با این فرض که شاه کلید رابطه موفقیت آمیز بین زن و شوهر، اعتماد طرفین نسبت به هم است، هر کاری که اعتماد را خراب می کند، نباید انجام داد. پس اطلاعاتی از گذشته که اعتماد را خراب می کند و احتمال اینکه طرف مقابل با تحقیق متوجه آن بشود و روی زندگی مشترک تأثیر بگذارد، اگر کم است ،نباید بیان بشود. ولی اگر مسئله طوری است که احتمال می دهیم طرف مقابل دیر یا زود متوجه آن بشود و روی رابطه آینده تأثیر بگذارد باید گفته بشود. روی نوع گفتن آن هم  بحث وجود دارد. اینکه اگر قرار است گفته بشود در خواستگاری گفته بشود و  تا جایی گفته بشود که ذهن آرام باشد و ایجاد حساسیت نکند و اگر جایی بود که نیاز به شفاف سازی بیشتر بود انجام بشود مثلاً دختر بگوید که ما محرم بودیم ولی حتی دستمان به هم نخورد. پس به طور خلاصه هر آن چیزی را که احتمال می دهیم بعداً می فهمد و مهم هستند باید مبادله بشود. 
و به عنوان سؤال آخر، از دوران قبل از ازدواج چه کارهایی می توان کرد که احتمال طلاق کاهش پیدا کند؟ چه توصیه هایی دارید؟ 
ببینید به طور کلی چهار عامل، عوامل بالندگی ازدواج هستند: آمادگی برای ازدواج وانتخاب مناسب که این دو عامل مربوط به قبل از ازدواج هستند. سوم یاد گرفتن آداب همسر داری هم از نوع جنسی و هم از نوع غیر جنسی ، و چهارم مشاوره به هنگام ضرورت. که سهم هر کدام از این چهار تا در مطالعات به ترتیب سی درصد، سی درصد، سی درصد و ده درصد به دست آمده است. پس اگر آمادگی و انتخاب درست انجام شد، شصت درصد قضیه حل است ولی در دوران بعد از ازدواج، همچنان باید روی چهل درصد باقی مانده کار کرد. اگر این چهار تا عملی شوند بخش زیادی از مشکلات حل می شوند. 

برای اطلاع از طرح همسان گزینی تبیان اینجا کلیک کنید



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.